والفجر

هر پرنده ای برای پرواز دو بال می خواهد ،حتی شیعه

هرپرنده ای برای پرواز دو بال می خواهد ، حتی شیعه

فورکویاما ، نویسنده کتاب پایان تاریخ ، در مورد بازشناسی هویت شیعه چنین می گوید:"شیعه مانند پرنده ای می ماند که دو بال دارد، یکی سرخ و دیگری سبز."

او بال سرخ این پرنده را شهادت طلبی می داند و بال سبزش را عدالت می داند که به مهدویت ختم می شود . او معتقد است زره ای از ولایت بر تن دارد و برای نابودی این پرنده ابتدا باید این زره را از تن او در آورد.

شهدا رفتند وبال سرخ این پرنده را به حرکت در آوردند ، اکنون وظیفه ماست که بال سبز او را حرکت دهیم تا سرانجام به پرواز در آید ، اوج بگیرد و از دام های نابودی به راحتی عبور کند.

لازمه به حرکت در آوردن این بال شناخت هر چه بهتر مهدویت و لوازم آن است. برای شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باید به شناخت زمانه بپردازیم ، آنگاه می توان حس کرد اگر ما در کوفه بودیم کجای حکومت علی (علیه السلام ) را پر می کردیم ؟ آیا برای آقا ثمری داشتیم ؟

سوال: آیا من الان می توانم برای کشورم یا شهرم و یا حتی محله زندگی ام کار مفیدی انجام دهم؟ آیا برای آمدن آخرین امام آماده ام ؟

اگر بیاید و برای اداره جهان از من بخواهد کاری کنم ، به درد کجا می خورم؟ این تصور آسان و این نگاه بلند پروازانه در من این سوال راایجاد می کند که اکنون کجا هستم؟ در چه موقعیتی؟ و باید کجا بودم؟

و آنگاه که تو فاصله بین این دو سوال را درک کنی حرکت آغاز می شود و با هر قدمی که به سوی آن هدف بر می داری لبخند رضایت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را احساس خواهی کرد.


سرباز واقعی امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)

همه جا بروم به بهانه تو           که مگر برسم در خانه تو

کاش می شد اون کاری رو بکنیم که اگه الان شهید همت بود همون کارو می کرد ، کاش می شد راهی رو بریم که شهید برونسی رفت . اونا رفتن که یار و سرباز واقعی آقا

 بشن و آخرش به آرزوشون رسیدن ، و الان دست روزگار این مهلت رو به من و توی جوون داده ؛کاش قدر این مهلت رو بدونیم ، کاش باور کنیم که :

ما هم می تونیم ، همون طوری که تا الان تونستیم.

پس به امید دیدار در صف سربازان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف).

                                                                 یا علی مدد


مناجات شهید صیاد شیرازی

پروردگارا تو خود گواهی بر من چه می گذرد .

تو خود این معرفت را به من عنایت کردی که آسانیهای بعد از سختیها را در ظرف دوره ی فانی زندگی خود در دنیا نپندارم . بلکه

 برای رسیدن به موهبت بزرگ تو که همانا ،آرامش درسکینت قلبی است ، این گونه تصور کنم که دنیای فانی حادثه و ماجرایی است

 سخت و طاقت فرسا و ما انسانهای ناتوان بایستی مهیای گذشتن و عبور کردن از این ورطه ی هولناک باشیم.

اینکه گاهی اوقات به صورت مقطعی پس از سختی ، آسانی ظاهر می گردد ، از یک طرف آزمایشی است که خداوند از ما می کند تا

 معلوم گردد مدعیان دین و آیین خدا چه کسانی اند.(...ولما یعلم ا...الذین جاهدو...)

واز طرفی ، لطف و مرحمت خداست بر اینکه در حرکت در راهش نبریم...

"از نوشته های امیر شهید صیاد شیرازی"


بین الطلوعین

ما بین دو طلوع پر ارزش واقع شدیم. یکی طلوع انقلاب اسلامی و دومی طلوع حکومت امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)

اون طوری که از روایات بر میاد خواب بین الطلوعین (اذان صبح تا طلوع آفتاب) مذموم و شومه , هدف ما هم همینه که بگیم بابا جان همون

 طوری که خواب بین الطلوعین بده , خواب و غفلت توی بین الطلوعین ما هم خیلی بده.

پس ما با این هدف اومدیم که تو این برهه زمانی نه تنها خودمونو نجات بدیم بلکه دوست و رفقامون رو هم از خواب غفلت بیدار کنیم و مثل

 یک سرباز به سوی پادگان سربازی آقا راه بیافتیم و سعی کنیم هر روز به یک سرباز واقعی شبیه تر بشیم . به امید آن روز..."

"اللهم عجل لولیک الفرج"


شهید سنگربان عشق

خوشا به حالتان که رفتید...

و آتش چنان سوخت بال و پرت را     که حتی ندیدیم خاکسترت را

به دنبال دفترچه خاطراتت            دلم گشت هر گوشه سنگرت را

و پیدا نکردم در آن کنج عزلت          به جز صفحه آخر دفترت را

همان دستمالی که پیچیده بودی     در آن مهر و تسبیح و انگشترت را

همان دستمالی که یک روز بستی    به آن زخم بازوی هم سنگرت را

سحر گاه رفتن زدی با لطافت          به پیشانیم بوسه آخرت را

و تا حال می سوزم از یاد روزی        که تشیع کردم تن بی سرت را

کجا می روی ای مسافر درنگی       ببر با خودت پاره آخرت را

تقدیم به عموی عزیزم:شهید علیرضا پورغلام